توسعه فردی با کتاب بیندیشید و ثروتمند شوید

بیندیشید و ثروتمند شوید

چرا باید این کتاب را بخوانید و تاثیر آن در توسعه فردی چگونه است؟ 

بیندیشید و ثروتمند شوید، نوشته ناپلئون هیل، از نخستین و جامع‌ ترین کتاب‌هایی است که در قرن بیستم به معرفی روش‌های توسعه فردی و موفقیت در زندگی و کسب و کار پرداخته و این روش‌ها را که تا آن زمان تنها در اختیار معدود افراد موفق بوده و باعث توسعه فردی افراد معدودی شده بود ، را همگانی کرده است.
کتاب بیندیشید و ثروتمند شوید ، که راه گشای بسیاری از افراد موفقی بوده که توانسته اند با توسعه فردی به موفقیت برسند پیشنهاد اولیه نوشتن آن از سوی اندرو کارنگی، موسس و صاحب غول فولاد امریکا و دومین نفر در لیست ثروتمندترین افراد تاریخ به ناپلئون هیل ارایه شد و خود حاصل مصاحبه نویسنده با نزدیک به پانصد فرد موفق آن دوره از جمله فورد، ادیسون و … است، اولین بار هفت دهه قبل و در سال ۱۹۳۷ منتشر گردید.
از نکات جالب توجه برای کسانی که هم این کتاب را خوانده‌اند و هم فیلم راز را دیده‌اند، نزدیکی مفاهیم این دو به یکدیگر است.
ناپلئون هیل با الهام از اندرو کارنگی که رمز موفقیت خود را برای او شرح داده بود کتاب بیندیشید و ثروتمند شوید را به رشته تحریر درآورده است

گذری برکتاب بیندیشید و ثرتمند شوید: 

افزایش قدرت فکر و توانایی دستیابی به شعور کیهانی منبع ثروت است.
هیل مخالف این ایده بود که موفقیت به شانس، زمینه خانوادگی یا سرنوشت و تقدیر الهی بستگی دارد و می خواست برنامه عینی برای رسیدن به توسعه فردی و موفقیت ارائه کند که تماما به خود فرد بستگی داشته باشد. علاوه بر این فروش بالای این کتاب نه به دلیل ایده های رویایی هیل بلکه به دلیل عصاره رازهای موفیت صدها تن از موفق ترین مردان آمریکایی بود که از مشتری او یعنی ارباب فولاد، آندرو کارنگی، شروع می شد ( در دهه ۱۳۹۰ تعدا زنان موفق زیاد نبود ) آندرو کارنکی نامه هایی برای هیل ارسال کرده بود که در آنها از علایق هنری فورد، توماس ادیسون و اف دابلیو وولووث نوشته بود. او ۲۰ سال از عمرش را در راه تجزیه و تحلیل و نظریه پردازی راجع به تجربه و دانش این افراد گذرانده بود. هدف اصلی هیل فقط شناخت « شیوه زندگی ثروتمندان و ابعاد توسعه فردی » بود و حاصل روی کرد سازمان یافته او در راه شناخت موفقیت و توسعه فردی، کتاب ۹ جلدی قانون موفقیت بود که در سال ۱۹۲۸ به چاپ رسید.
کتاب « فکر کنید و ثروتمند شوید » فشرده این اثر بزرگ است که هیل آن را موقعی نوشته بود که مشاور فرانکلین دی روزولت، رئیس جمهور وقت آمریکا، بود. نشر این کتاب انرژی بخش است و صفحه های اولش به رازی اشاره دارند که در این کتاب نهفته است ولی در آنجا مستقیما به آن اشاره نمی شود. هیل در آنجا مطرح می کند که وقتی به این راز می رسید لحظه ای توقف کنید و دوباره آن را مرور کنید زیرا نقطه عطف زندگی تان در این لحظه است. در این کتاب هیچ نکته مهم و پیچیده ای وجود ندارد. فقط مسائلی را شرح می دهد که کارآیی دارند و سایر مسائل را در قلمرو ابهام باقی می گذارد.

پول و معنویت

هیل در پایان کتاب فکر کنید و ثروتمند شوید تصدیق می کند که دلیل اصلی نوشتن این کتاب از نظر این واقعیت بوده است که زندگی میلیون ها زن و مرد به خاطر فقر فلج شده بود. این موضوع به آمریکای دهه ۱۳۹۰ باز می گردد که تحت تاثیر رکورد اقتصادی شدید بود، زمانی که اکثر مردم دنبال ثروتمند شدن نبودند بلکه فقط می خواستند از فقر نجات پیدا کنند. هیل در کتابش فقط در مورد فرار از فقر صحبت نمی کند بلکه این جسارت را به خرج داده است که در مورد ثروتمند شدن بنویسد و شاید به همین دلیل برای همیشه این کتاب در ذهن بعضی ها به عنوان کتاب راهنمای طمع طبقه بندی شود ولی دقیقا علت جذابیت این کتاب همین موضوع است.
شاید رابطه بین ارزش های معنوی و ثروتمند شدن در میان غیر آمریکائیان جدی گرفته نشود یا حتی درک آن مشکل باشد ولی این رابطه در اخلاقیات آمریکایی موجود است. خلق ثروت محصول ذهن، ترکیب استدلال، تخیل و سرسختی است. هیل به این نتیجه رسیده بود که منحصر به فرد بودن یک ایده یا محصول همواره به پاداش پولی ختم می شود.
این مفهوم که هر نوع ثروت و موفقیتی از ذهن سرچشمه می گیرد در حال حاضر مفهومی متداول است و زیربنای دانش در عصر اطلاعات محصوب می شود. اما هیل در سال ۱۹۳۷ در مورد سرمایه مغز توسعه فردی و وارد شدن در عرصه ارائه خدمات غیرفیزیکی صحبت می کرد. ویژگی های حکیمانه این کتاب که در عنوان آن خلاصه شده است، فکر کنید و ثروتمند شوید فقط شعار عصر هیل نبود بلکه شعار عصر ما نیز هست

بیندیشید و ثزوتمند شوید

آرزو

هیل به داستان ادوین سی بانز اشاره می کندکه یک روز به ادیسون رفت و گفت که می خواهد شریک تجاری آن مرد مخترع شود اما ادیسون کار پیش پا افتاده ای به او داد. از آنجایی که او خودش را شریک پنهانی ادیسون می دانست نمی خواست احساس کند که یک آدم معمولی دیگر در دستگاه کاری ادیسون است. و سرانجام هم شریک ادیسون شد. بارنز این راز موفقیت را حس کرده بود که برای اطمینان از اینکه هرگز به شرایط زندگی سابق تان باز نخواهید گشت باید همه پل های پشت سرتان را خراب کنید تا هیچ راه برگشتی نداشته باشید. اگر شما یک هدف قطعی را برای خودتان تعیین کرده باشید خواه نا خواه به نتایجی خواهید رسید. هیل شیوه شش گامی را در کتابش معرفی می کند که آندرو کارنگی ابداع کرده بود تا بتوانید آرزوهای دلگرم کننده و روشنی را که در سر دارید به واقیعت تبدیل کنید.
هیل به خواننده های کتابش نصیحت می کند که اگر دیگران ایده تان را دیوانگی دانستند هیچ نگرانی به خودتان راه ندهید. دوستان مارکونی ( مخترع رادیو ) برای اینکه او باور داش می توانند از طریق هوا پیام ارسال کند او را به بیمارستان روانی بردند. سخت معروف هیل این بود که هر چیزی که ذهن انسان بتواند درک کند و آن را باور داشته باشد دست یافتنی است ولی بزرگ ترین تو صیه او این است که اگر وجود فلاکت و بدبختی را بپذیرید حتما هدف بزرگی برای زندگی تان در نظر خواهید گرفت. او این قطعه ادبی را در کتابش آورده است که در اینجا ترجمه اش را می خوانید:
آنچه از نوکری کردن آموختم ای بود که حیرت زده دریافتم
هردستمزدی از زندگی طلب کنم زندگی با کمال میل به من می پردازد.

هوش نامحدود

یکی از ویژگی های بارز این کتاب، احترای است که برای ناشناختی (خدا) قائل است. هیل عقیده دارد که انطباق ذهنی با هوش نامحدود منبع ثروت است. او به این شناخت رسیده بود که هوشیای، به مغزمحدود نمی شود بلکه مغز یکی از عناصر تشکیل دهنده یک ذهن یکپاچه و متعالی است. بنابر این برخورداری از چنین ذهن وسیعی در واقع دسترسی داشتن به تمام دانش، قدرت و خلاقیت موجود در جهان است.
او به رفتن ادیسون به زیرزمین بدون نور و صدای خانه اش اشاره می کند که در آنجا به دور از هیاهوی زندگی ایده های خوبی به ذهنش می رسیدند. شخصی که چنین قلمرویی را برای خودش انتخاب می کند شبیه خلبانی است که قلمرو کار و فعالیتش در فضا و بالاتر از جایی است که افراد معمولی کار می کنند. برخورداری از چنین چشم اندازی به آنها این امکان را می بخشد که ساختارهایی را فراتر از زمان و مکان معمولی ببینند.

پیشنهاد میکنم کتاب “ اثر مرکب ” را حتما مطالعه کنید
ذهن نیمه هوشیار :

هیل مفهوم هوش نامحدود را با تشبیه آن به گیرنده رادیو توصیف می کند. درست همان طور که شما می توانید افکاری را راجع به خودتان از طریق ذهن نیمه هوشیارتان در دنیا منتشر کنید تا به صورت شرایطی که در زندگی برایتان پیش می آیند به سوی شما برگردند. با کنترل افکارتان می توانید آنچه را که وارد ذهن ناخودآگاهتان می شود کنترل کنید به این ترتیب ذهن ناخودآگاه تان آرزوهای واقعی تان را بهتر منعک می کند و پیام های روشن تری را در ارتباط با آرزوهاییتان در قلمرو نامحدود کائنات منتشر می کند.
از آنجایی که هر فکر معادل فیزیکی اش را پیدا می کند خود شما برای به وقوع پیوستن رویاهایی که دارید شرایط را ایجاد می کنید. به همین علت است که روی کاغذ آوردن رقم دقیق پولی که می خواهید به آن برسید اهمیت دارد. بعد از این که این مبلغ در ذهن نیمه هوشیار شما حک می شود از قلمرو ذهن هوشیارتان و شک و تریدهایش پاک می شود و از آن به بعد به صورت ناخودآگاه اعمال و تصمیم گیری هایتان در راستای هدف مورد نظرتان شکل می گیرند.
این مفهوم در مورد دعا کردن نیز صدق می کند. اکثر افراد به خاطر ناامیدی از نتیجه دعا از آن دست می کشند ولی هیل اعتقاد دارد که علت اصلی این امر محرومیت از یک شیوه درست است. اگر هر چیزی که از راه دعا طلب می کنید فقط یک خواسته قلبی باشد که از طریق ذهن خودآگاه بیان می شود احتمال رسیدن به آن خیلی کم خواهد بود. چیزی که شما آرزوی رسیدن به آن را دارید نباید در این سطح باقی بماند بلکه برای اینکه تاثیر واقعی داشته باشد باید بخشی از نیمه هوشیار شما شده باشد که تقریبا بیرون از وجودتان قرار دارد.

نکته نهایی

این چکیده از ذائقه هیل بود. فصول دیگر کتاب بیندیشید و ثروتمند شوید به موضوع ایمان، پایداری، تصمیم گیری، تعلل و متفکر شدن در میان افرادی می پردازد که در کنار شما قرار دارند. فصل دیگری تحت عنوان راز استحاله جنسی وجود دارد که در آن گفته می شود که در پس تمام موفقیت ها، انرژی جنسی نهفته است. کار آفرینان واعی عناوینی فراتر از عناوینی شبیه به این دارند، طول نخواهد کشید که تغییر نظر خواهد داد. ثروتمندان مولتی میلیونر مثل ریچارد دابنیز و باری پت من کتاب غایب کارآفرینی و جان مک گراس، بزرگ مرد دنیای معاملات ملکی ( لازم نیست نابغه متولد شده باشید ) در کنار خیلی های دیگر، کتاب هیل را در تولید ثروت، اثری موثر و وسیله ساز دانسته اند.
به گواهی خوانندگان، این کتاب نگاهی فراتر از پول دارد. هیل در آغاز این کتاب سعی دارد تعریفی از ثروت از ثروت ارئه کند و آن را به دوستی، توازن خانواده، روابط کاری خوب و آرامش معنوی ارتباط بدهد. علاوه بر این، او هشدار می دهد که متکی به موقعیت کاری یا ابزار قدرت نباشید و اشاره می کند که اکثر رهبران بزرگ دنیا همواره پیروان ایده آلی بوده اند و اینکه باید یاد بگیرید قبل از رسیدن به هر چیزی ابتدا خدمتگزار باشید.
با این حال ایده اصلی هیل مبنی بر غیر مادی بودن منبع ثروت، قابل ستایش است. ما همواره بیشتر از داشته های غیر ملموس مان مثل پایداری، رویا و توانایی دست یافتن به منبع نامحدود ضمیر نیمه هوشیار و شکل دادن به آن نگران سطح تحصیلات یا مقدار دارایی مان هستیم. انسان های موفق از اینکه ثروت و نفوذشان را با توانایی های معنوی شاین مقایسه کنند عار دارند ولی هیل اهمیت این نوع توانایی هارا می شناخت. به همین دلیل است که استفاده از این کتاب طی چندین دهه فراز و فرود اقتصادی هنوز ادامه دارد. سرچشمه ثروت هرگز قطع نمی شود و فراتر از زمان است

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *